راز سر به مهر
ای راز سر به مهر که در خانه دلی
حقا که نیست لایقت این قلک گلی
بشکن مرا دوباره ، شکایت نمیکنم
شاید در این شکسته دلی بود حاصلی
ای ماهی رها شده در آبهای دور
جز دست من نبود برای تو ساحلی
ای روشن از سلام تو شبهای کودکی
هر قدر هم هلال شوی، ماه کاملی
یک عمر از تو هیچ نگفتم، تب جنون
تا مردم زمانه بگویند، عاقلی
نغمه مستشار نظامی- کیش
۱۱
برای دریافت لوح تقدیر و جایزه ای،
با زحمت از میان خبرنگاران و از تنگنای پله ها
خود را هن و هن کنان به بالای سن رساندم
نفس ن گفتم از بس سن بالا رفته،
نمی توان رفت بالای سن.
۱۲
اداره جایی است که عدهای برای کار کردن
در آن جمع میشوند
و چون جمع می شوند نمی توانند کار کنند
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
کوتاهه (شعر و داستانک ها)
۱۱
برای دریافت لوح تقدیر و جایزه ای،
با زحمت از میان خبرنگاران و از تنگنای پله ها
خود را هن و هن کنان به بالای سن رساندم
نفس ن گفتم از بس سن بالا رفته،
نمی توان رفت بالای سن.
۱۲
اداره جایی است که عدهای برای کار کردن
در آن جمع میشوند
و چون جمع می شوند نمی توانند کار کنند
خانه خدا
با من بیا
کین جاده های سبز
در انتظار توست
بردار کوله را
این آسمان پاک
چشمش به گام توست
یک سینه یاد دوست
یک کهکشان سپاس
چشمی ز جنس ابر
دستی پر از نیاز
آغاز کن، بیا
در بیکران عشق
درباره این سایت